یکی از بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی کشور پرونده موسوم به سادات خوزستان بود که افرادی در خوزستان مدعی سیادت بودند با دریافت پول از مردم ادعا می کردند که ظرف مدت کوتاهی سود این سپرده ها را به آنها برمیگردانند ، چند ماهی از این کاسبی پردرآمد برای این افراد گذشت و سپردهگذاری در نزد سادات در اهواز به یک جریان اجتماعی تبدیل شد.
این عده ابتدا با سرمایه اولیهای که در اختیار داشتهاند، سودهای قابل توجهی را به عده ای از افراد به صورت محدود پرداخت می نمودند که این موضوع موجب شد تا در مدت زمان کوتاهی بر تعداد سپردهگذاران و سپردهبگیران افزوده شود به طوری که دامنه فعالیت آنها گسترش پیدا کرده و شبکه وسیعی از افراد به عنوان نفرات اصلی و نمایندگان آنها در شهرهای مختلف استان خوزستان، سپردههای مردم تحویل می گرفته تا در آینده به آنها سود پرداخت شود ، اما زمانی که صدها هزار نفر زندگی خود را فروختند و در اختیار سیدهای قلابی قرار دادند ، اموال مردم را برداشتند و به خارج از کشور گریختند!
تنها یکی از این افراد با کلاهبرداری از بیش از ۱۷۰ هزار نفر، وجوهی بالغ بر ۳۰۰ میلیارد تومان از طریق تبلیغات گسترده و با وعدههایی از جمله پرداخت سود ۴۰ تا ۶۰ در صد در قالب پول نقد یا … اخذ و سپس با تعطیلی محل کار خود به خارج از کشور متواری شد..
حالا این اتفاق دقیقا در بورس ایران اتفاق افتاد.
اواخر سال ۹۸ دولت با تبلیغات گسترده و مثبت کردن شاخص بورس ، بازار سرمایه را به طرز عجیبی برای مردم جذاب کرد و این بهترین فرصت بود تا دولت سهام شرکتهای ورشکسته خود را به چند برابر قیمت به مردم بفروشد.
مردمی که با کسب سود در بورس حالا اعتمادشان جلب شده بود ، با هدف سود بیشتر اموال و دارایی های خود را فروختند تا پول بیشتری در بورس بگذارند و با ذوق و شوق و سهام شرکتهای ورشکسته را به چند برابر قیمت میخریدند!
اما جذابیت و رشد شاخص بورس درست زمانی که دولت سهام شرکتهای خود را در بازار عرضه کرد و کارش با بورس تمام شد ، نه تنها متوقف گردید بلکه به دلیل عدم حمایت دولت و رها کردن بورس ، به طرز بی سابقه ای سقوط کرد!
حالا مردم مانده اند با سرمایه بر باد رفته!