امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۲۷

شناسه خبر:

طنین عمار در اهواز پیچید:

فرش قرمز عمار برای محور مقاومت پهن شد

همهمه داخل لابی سینما اکسین و استندهای ایستاده روبروی سینما نشان می‌دهد که خبری در راه است. فرش قرمز این بار نه در جشنواره کن بلکه در جشنواره عمار پهن شده آن هم نه برای سیاه نمایی. بلکه برای امیدآفرینی و روحیه دادن به مقاومت.

جنوب فردا- مهدی ربیع: سوار اتوبوس شدم تا به جشنواره عمار برسم. از خانه تا سینما اکسین فاصله زیادی نیست‌. اتوبوس چند متر آن طرف تر از سینما اکسین ایستاد. مسافران یکی یکی از اتوبوس پیاده شدند و رفتند دنبال کارشان. من ماندم و چند قدمی که باید تا سینما اکسین پیاده می رفتم. با طمانینه خاصی حرکت کردم و به سینما رسیدم. استندهای جشنواره منقش به عکس شهدای مقاومت روبروی سینما گذاشته شده. کم‌کم علاقه‌مندان به سینما از راه می رسند. سینما خلوت است. هنوز شلوغ نشده. روی استندها چهره های نام آشنایی دیده می شود. شهید قربانی، حاج قاسم سلیمانی، علی هاشمی، سید جبار موسوی. همان سید جبار خودمان. مربی پرورشی مسجد حاج علوان. مرد مهربانی که خیلی ها دست پرورده و مدیون او هستند. خودم هم روزگاری نه چندان دور در دهه ۷۰ شاگردی سید را کردم. حالا اما سید میان ما نیست و جایش خیلی خالیست. استندها سفید و قرمز رنگ روی زمین تکیه داده اند‌. انگار برای شروع جشنواره عمار لحظه شماری می کنند. بچه های جشنواره عمار در رفت و آمد به سینما هستند و وقت سر خاراندن ندارند. این را از عجله ای که در گام ها و تندتند صحبت کردن با تلفن شان هست می شود فهمید. خیلی ها با تعجب وقتی از روبروی سینما رد می شوند نگاهی به استندها می کنند و اگر کنجکاوتر شوند از متصدی بلیط فروشی سینما اکسین سوال می کنند. حالا هوا تاریک شده و آفتاب هم دمش را گذاشته روی کولش و رفته. خورشید خمیازه ای کشید و رفت. آنقدر بلند که خودم هم خمیازه ای کشیدم. تکه پاره های سیاه و سفید ابر در آسمان بالای سر سینما ولو شده اند. هوا چندان سرد نیست. اتوبوس های درون شهری حالا نوار شده یکی یکی هر چند دقیقه روبروی سینما توقف می کنند. درها که باز می شود. سیل مسافران برای پیاده شدن جاری می شود. نیم نگاهی هم به سینما و استندها دارند. بعضی از مردم هم که برای دیدن فیلم می آیند وقتی با پرس و جو و توضیحات متوجه می شوند که چند روزی از فیلم های سینمایی خبری نیست. زندگی اما بغل گوش سینما اکسین جریان دارد. بوی ساندویچ های ساندویچی های همسایه سینما هوش را از سرم برده‌. دلم می خواهد به یاد گذشته ها بروم و ساندویچ کالباسی با حرص و ولع بخورم تا به قول گفتنی سوخت به مغزم برسد. به هر حال من هم مثل هواپیما نیاز به سوخت دارم‌‌. داخل لابی سینما پاپ آپ جشنواره عمار به رنگ سبز زده شده‌. دو صندلی روبروی پاپ آپ گذاشته شده. عمار همه چیزش ساده و خاکی و مردمی است. بی شیله و پیله‌. از زرق و برق جشنواره‌های پر طمطراق و اتو کشیده خبری نیست. اینجا همه خودشان هستند. فرش قرمزی هم در کار نیست. کسی را هم زور نکرده اند‌ لباس های اجق وجق بپوشد. عقربه های ساعت شش و نیم را نشان می‌دهد. حالا دیگر لابی شلوغ شده و صدای همهمه علاقه مندان به جشنواره عمار به گوش می رسد. درهای سالن باز شده و هر می دوست دارد می تواند برود و به تماشای فیلم ها بنشیند. در شب اول جشنواره فیلم عمار فیلم سینمایی پالایشگاه، مستند پشت صحنه و کارتون گانورا برای نوجوانان به نمایش در می آید. در سالن کودک هم کارتون های مناسب سن کودکان نمایش داده می شود.

لینک کوتاه خبر:

http://jonoobfardanews.ir/?p=44376

همرسانی کنید:

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *